فخرالدین بلاگ
بیشتر مطالب این بلاگ درباره تاریخ، میراث فرهنگی، زبان، هنر و فرهنگ ایران است. توجه کنید که تا قبل از سال ۱۳۱۳ نام بینالمللی کشور ایران Persia بود و کلمه ایران در زبانهای دیگر بکار نمیرفت. با ذکر این نکته مشخص میشود که کلمه Persian نشاندهنده ملیت ایرانی است و نه قومیت پارس (فارس). معادل انگلیسی قومیت پارس، Pars یا Fars است. در ترجمه پارسی به انگلیسی، ایران Persia، ایرانی Persian، و زبان پارسی Persian language ترجمه میشود. برای اطلاعات بیشتر مطالب این بلاگ به هر دو زبان را بخوانید.
ایران. سی قرن هنر و فرهنگ
* همین مطلب به زبان انگلیسی
موزه هرمیتاژ (Hermitage) در سنپترزبورگ مجموعهای غنی از کارهای هنری ایرانی دارد. این مجموعه شامل قطعات تماشائی است که از دوران ایران باستان تا آخر
سلسله قاجار (۱۹۲۵ - ۱۷۸۵ میلادی) را در بر میگیرد. از دوران باستان چندین مجسمه هست که در میان آنها قطعهای از ویرانههای پارسه (تخت جمشید) به چشم میخورد. همچنین زیورآلات طلائی که متعلق
سکاها در شمال و غرب امپراطوری ایران بودهاست. چندین قطعه طلائی از این مجموعه قبلا در اختیار پطر کبیر روسیه بوده است. از دوره اسلامی نمونههای بسیار زیبائی از سفال ایرانی به چشم میخورند: از جمله کاشیهائی که زمانی تزئین کننده مقبرههای معروف بودهاند، و همچنین انواع کوزهها و بشقابها. اسلحههائی که از پولاد و طلا ساختهشده و با سنگهای رنگی تزئین شدهاند اوج هنر ایرانی را به تماشا میگذارند. در دوره قاجار اثر فرهنگ غربی بر هنر سنتی ایرانی نمایان میشود. آثار این دوره بیشتر هدایای دیپلماتیک و غنائم جنگی هستند. در مجموعه غنی سنپترزبورگ میتوان تاریخ تمدن ایران را دید و از آن لذت برد.
منبع:
Hermitage Amsterdamتا تاریخ ۳۰ مارس موزه هرمیتاژ آمستردام به روی عموم بسته است. از ۳۱ مارس کار موزه با نمایشگاه جدیدی با عنوان: «ایران. سی قرن هنر و فرهنگ» آغاز میشود.
آدرس موزه هرمیتاژ آمستردام:
Nieuwe Herengracht 14, Amsterdam
برچسبها: تاریخ, میراث فرهنگی, هنر
عکسالعملها بر علیه فیلم ۳۰۰
* همین مطلب به زبان انگلیسی
امروز در
سایت پارسی بیبیسی خواندم که بسیاری از ایرانیان معتقدند که فیلم «۳۰۰» توهین به تاریخ ایران و هویت ایرانی است،و علیه آن دست به تهیه طومار اینترنتی و ساختن بمب گوگلی زدهاند. به جای بحث و جدل راجع به فیلم من پیشنهاد دیگری دارم: لطفا این فیلمهای کوتاه درباره «
مهندسی یک امپراطوری - ایرانیان» در سایت یوتیوب (YouTube) را ببینید. این فیلمها تصویر بسیار زیبائی از عظمت امپراطوری ایران به دست میدهند.
اما به هر حال من فکر میکنم که عکسالعمل ایرانیان بجای فیلم «۳۰۰» باید به مسائل مهمتری معطوف شود. متأسفانه در حال حاظر امپراطوری ایران در جهان یک «امپراطوری فراموششده» است، از این نظر که مردم دنیا هیج رابطهای بین آن امپراطوری و کشور ایران فعلی نمیبینند. (دلیل آن این است که امپراطوری ایران به زبان انگلیسی Persian Empire و کشور فعلی ایران Iran شناخته میشود.) تنها تعداد بسیار کمی هستند که بدانند Persia در واقع همان ایران است. هنوز ما از تصمیم غلطی که
رضا شاه درباره
عوض کردن نام بینالمللی کشور گرفت رنج میبریم. با گذشت بیش از ۷۰ سال، آن تصمیم عواقب بسیار شومتری در مقایسه با فیلمی مثل «۳۰۰» در بر داشتهاست؛ برای نمونه اثر آن را بر نام زبان پارسی در مراودات بینالمللی در نظر بگیرید. بیشتر مردم دنیا رابطهای بین زبان پارسی (Persian language) و کشور ایران (با نام Iran) نمیبینند، در صورتی که اگر نام بینالمللی کشور از Persia به Iran تغییر نیافتهبود رابطه Persian language و کشور ایران (با نام Persia) کاملا مشخص بود. این مسئله باعث شده است که بسیاری از مردم در غرب، ایران را یک کشور عربی بشناسند و تصور کنند که زبان عربی هم زبان رسمی کشور است. به همین دلیل است که
ماجرای تغییر نام خیلج فارس مسئله مهمی برای غربیها نیست، و حتی وقتی دانشمندان یا فرهنگ ایرانی به عنوان میراث فرهنگی عرب معرفی میشوند کسی تعجب نمیکند. به تدریج کشوری با نام بینالمللی Persia از خاطرهها رنگ میبازد و تنها به عنوان یک کشور افسانهای در سالهای دور شناخته میشود. این مشکلات بسیار شدیدتر از پیغام فیلمی مثل «۳۰۰» است. چند سال که بگذرد کسی چیز خاصی از فیلم به یاد نخواهد آورد، ولی در عوض اثرات مشکلاتی که ذکر شد روز به روز افزایش مییابند.
پیشنهاد من این است که تلاشهایمان را به سمت دیگری معطوف کنیم. بیایید همصدا با هم درخواست کنیم که «
کشور ایران باید دوباره با نام بینالمللی Persia (و نه Iran) در مناسبات بینالمللی معرفی شود» و اینکه «
زبان رسمی ایران باید در محافل بینالمللی با نام Persian language (و نه Farsi) شناخته شود». لطفا توجه کنید که در زبان انگلیسی Persian یک نژاد نیست بلکه یک ملیت است، به معنای کسی که ملیت Persia (ایران) را دارد. اگر بخواهیم چهره بینالمللی کشورمان را بهبود ببخشیم، باید اول خود ما ایرانیها دست از بحث و جدل در بین خودمان برداریم. ترک، کرد، لر، فارس (در زبان انگلیسی Pars یا Fars، و نه Persian)، عرب، بلوچ و دیگر نژادها همه ایرانی (Persian) هستند. همانطور که ما کرد عراقی (Iraqi Kurd) یا کرد ترکیه (Turkish Kurd) داریم، کرد ایرانی (Persian Kurd) هم داریم. همانطور که عرب کویتی (Kuwaiti Arab) و عرب سعودی (Saudi Arab) داریم، عرب ایرانی (Persian Arab) هم داریم.
برگردیم به بحث راجع به فیلم «۳۰۰». به نظر من برای واکنش بر علیه چهره وحشی که از ایرانیها در فیلم نشان دادهشدهاست، بهتر است عکسالعمل مستقیم نشان ندهیم. امضای طومار یا ساختن بمب گوگلی تنها باعث معروف شدن بیشتر فیلم میشود، و باعث خواهد شد که بینندگان آنرا نه به عنوان یک داستان بلکه به عنوان چهرهای از ایرانیان ببینند. در عوض بهترین راه برای دفاع این است که ما چهره واقعی امپراطوری ایران را به مخاطبین نشان دهیم. مدت زیادی است که قرار است
فیلمی راجع به کوروش کبیر ساخته شود. چه اتفاقی افتاد؟ چه چیزی باعث
تأخیر در ساخت فیلم «کوروش» شده است؟ اینها مسائلی هستند که بهتر است به جای امضای طومار علیه فیلم «۳۰۰» به آنها بپردازیم.
بار دیگر پیشنهاد من این است که جهت واکنش خودمان را عوض کنیم. بیایید طوماری امضا کنیم و خواستار ساخته شدن سریعتر فیلم «کوروش» بشویم. اگر ساختن فیلم بخاطر مسائل مالی کند شده است، بیایید یک تلاش جهانی انجام داده و پشتوانه مالی برای فیلم جمعآوری کنیم. بیایید نمایشگاه، سمینار یا دیگر انواع گردهمایی در رابطه با زیبائیهای ایران برگزار کرده و زیبائیهای آنرا به جهانیان نشان دهیم. برای مثال، به جای اینکه ناراحت شویم که چرا چهره
خشایارشا به صورت وحشی در فیلم نشان داده شده است، یا اینکه چرا
ابن سینا را در بعضی از گردهماییها به عنوان یک دانشمند عرب معرفی میکنند، و یا اینکه چرا از
مولانا بعضی وقتها به عنوان یک شاعر ترک اسم میبرند، ما ایرانیها باید شروع کنیم و خودمان چهره واقعی تاریخ، هنر و میراثمان را به جهانیان نشان دهیم. از اینکه دیگران به جای ما حرف بزنند، و هر وقت آنها اشتباه کردند صدای ما در بیاید، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
آخرین چیزی که میخواهم راجع به فیلم «۳۰۰» بگویم این است که بینندگان به دیدن این فیلم نمیروند به خاطر اینکه از ایران بدشان میآید. بیشتر مردم فقط به دیدن این فیلم میروند به خاطر اینکه یک فیلم هیجان انگیز است و جلوههای ویژه (Special effects) جالبی دارد. البته من انکار نمیکنم که فیلم تصویر منفی از ایرانیها را به بیننده القا میکند. من فقط میگویم که بینندگان به خاطر دیدن آن تصویر منفی به سینما نمیروند. به همین دلیل، اگر قرار است فیلم «کوروش» ساخته شود بهتر است با بهترین بازیگران و بهترین گروه فیلمسازی ساخته شود. بیشتر مردم به سینما نخواهند رفت تنها به خاطر اینکه از کوروش کبیر خوششان میآید. آنها فقط میخواهند یک فیلم قشنگ ببینند، و در کنار آن، فیلم تصویر مثبتی از ایرانیها را به آنها القا خواهد کرد.
برچسبها: تاریخ, زبان پارسی, میراث فرهنگی, هنر
میراث فرهنگی ایران در خطر تهاجم
* همین مطلب به زبان انگلیسی
مقاله زیر از میو کندی (Maev Kennedy) درباره آثار باستانی ایران در خطر حمله نظامی آمریکا چند روز پیش در
مجله گاردین (Guardian) چاپ شد. ترجمه آنرا میتوانید در زیر بخوانید (این ترجمه بر اساس متن سایت است، و به گمان من متن کامل نیست).
سایت فارسی بیبیسی هم یک گزارش درباره آن نوشته است. نوشتن این مطلب به این معنی نیست که من حمله آمریکا را امری بدیهی میدانم. در واقع من فکر میکنم (و امیدوارم) که چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتد. اصلا به نظر من این کار منطقی نیست. ولی به هر حال خیلی چیزها در این دنیا بصورت غیر منطقی اتفاق میافتد، مگر نه؟
نکته دیگر اینکه نوشتن این مطلب به این معنی هم نیست که من حفظ آثار باستانی را از جان مردم مهمتر میدانم. اصلا! در هر حادثهای، مثلا در
زلزله بم سال ۱۳۸۲، جان مردم از همه چیز مهمتر است. اما به هر حال من هر وقت به
خراب شدن ارگ بم فکر میکنم دلم میگیرد. بنا به نوشته مقاله گاردین، محل شهر تاریخی بابل (در عراق) اکنون مکان استقرار نیروهای آمریکائی شده است. من از شنیدن این هم دلم میگیرد. امیدوارم که چنین چیزهائی هرگز تکرار نشود.
حمله احتمالی آمریکا معماری غنی و گنجینههای نادر ایران را تهدید میکندبسیاری از آثار باستانی در نزدیکی تاسیسات هستهای قرار دارند.
باستانشناسان در صددند تا از تکرار فاجعه عراق جلوگیری کنند.
میو کندی
دوشنبه ۵ مارس ۲۰۰۷
مجله گاردین
در دفتر کارش در موزه بریتانیا، در میان تصاویر باستانشناسانی که سالهاست مردهاند و نسخههائی از متون ۳۰۰۰ ساله، یکی از برجستهترین محققین خاور میانه نقشههائی از محل تاسیسات اتمی ایران را روی میز کارش پهن کردهاست.
نقشههای جان کورتیز (John Curtis) او را مضطرب میکنند چرا که میبیند بسیاری از تاسیسات اتمی ایران در نزدیکی آثار باستانی قرار گرفتهاند.
نطنز، محل اصلی غنی سازی اورانیوم، به خاطر کاشیکاریهای منحصر به فردش در جهان شناخته شده است. اصفهان، که یکی دیگر از تاسیسات اتمی در آنجا ساخته شده، از سوی یونسکو، موسسه علمی، فرهنگی وآموزشی سازمان ملل متحد، بخشی از میراث فرهنگی جهان شناخته شده و در قرن شانزدهم میلادی زیباترین شهر جهان بودهاست. تاسیسات اتمی دیگر در نزدیکی شیراز قرار دارند، جائی که جهانیان آنرا «شهر گل و بلبل» میشناسند و آرامگاه سعدی و حافظ دو شاعر بزرگ قرون وسطی است. پارسه (تخت جمشید) کاخ باشکوه داریوش کبیر، که خرابههای آن هنوز از عظمت آن گواهی میدهند و مقبره کوروش کبیر، پادشاه ایران در قرن ششم پیش از میلاد که گفته میشود در کفنی از طلای ناب دفن شده است هم آنجاست.
چهار سال پیش دکتر کورتیز اعلام کردهبود که حمله نظامی به عراق فاجعهای برای بعضی از قدیمیترین و مهمترین آثار باستانی جهان خواهد بود. امروز کابوس او به حقیقت پیوستهاست: محل شهر تاریخی بابل هم اکنون مکان استقرار نیروهای آمریکائی است، هزاران اثر گرانبها از موزه طبیعی بغداد به سرقت رفتهاست، و آثار تاریخی دزدیده شده از کشور عراق به خارج قاچاق میشوند.
امروز دکتر کورتیز شاهد تکرار تاریخ است، این دفعه بصورت تهدید روزافزون آمریکا علیه ایران. او میگوید: «هر نوع حمله نظامی به ایران، چه به صورت حمله هوائی و چه زمینی، مطمئناً آثار جبران ناپذیری خواهد داشت. نه فقط برای مردم بلکه برای آثار باستانی، که نه فقط برای ایرانیان که برای تمام جهان مهم هستند».
«مراکز اصلی هستهای هدف اصلی خواهند بود که مستقیماً دو شهر اصلی را تهدید میکند: اصفهان و نطنز». عظمت این دو شهر در قرون وسطی در اوج قدرت ایران اسلامی در بین قرنهای ۱۳ و ۱۷ میلادی، گنجینههائی از تاریخ فرهنگی است که هزاران سال قدمت دارند. تاریخ ادبیات، مهندسی و ستارهشناسی از ایران باستان (ایران و عراق کنونی) آغاز شدهاست.
دکتر کورتیز میگوید: «محلهای باستانشناسی آنقدر غنی هستند که تقریباً جائی نیست که چیزی در آن پیدا نکنید، ولی به هر حال باید به فکر جاهائی بود که بیشترین مراقبت را احتیاج دارند». بر خلاف دزدیهای انجام شده از موزه بغداد، در ایران این خطر برای موزه تهران به مراتب کمتر است. در عوض صدها مرکز بزرگ تاریخی، شامل ویرانهها یا ساختمانهای پابرجا، و هزاران محل شناخته شده باستان شناسی که هنوز کاملا کشف نشدهاند در خطر قرار دارند. بعضی از آثار از سنگ ساخته شدهاند، ولی بسیاری از آنها از آجر و خشت هستند و با کاشی تزئین شدهاند. چنین ساختمانهائی در معرض شدیدترین آسیب در اثر انفجار قرار دارند.
بجز اصفهان و نطنز، دیگر جاهائی که در خطر هستند ۳۰۰۰ سال تاریخ جهان را در خود دارند: مقبره پلهای شکل پاسارگاد که در ۸۰ کیلومتری یکی از تاسیسات هستهای قرار دارد زمانی پیکر کوروش کبیر را در خود داشتهاست. همان پادشاهی که مرزهای امپراطوری ایران را گسترش داد و شهر افسانهای بابل را در سال ۵۳۹ قبل از میلاد تسخیر کرد. ویرانههای قصر پارسه (تخت جمشید) هنوز در تمامی خاور میانه بیهمتاست اگرچه در سال ۳۳۰ قبل از میلاد پس از آنکه سپاهیان اسکندر مقدونی بر ارتش داریوش سوم غلبه کردند به دست اسکندر به آتش کشیده شد. تخریب این قصر هنوز به عنوان یکی از فجیعترین نمونههای دشمنی با علم و هنر در تاریخ شناخته میشود. اکنون بار دیگر خطر تخریب گنجینههای تاریخی هنری ایران قوت گرفتهاست. پروفسور هریت کراوفورد (Harriet Crawford) از انستیتو باستایشناسی لندن از جمله کسانی است که خطر حمله به عراق را گوشزد کردهبود. او دیروز گفت: «حمله به ایران نه فقط باعث مرگ هزاران انسان بیگناه میشود بلکه خطر ویرانی جبران ناپذیر آثار باستانی را مشابه آنچه در عراق شاهد بودیم در پی دارد».
آثار گرانبهای تاریخیقصر باشکوه داریوش کبیر، شامل شاهکارهائی همچون کاخ صد ستون، به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد، ولی ویرانههای آن هنوز باشکوه است. این محل در ۸۰ کیلومتری مراکز هستهای اردکان و فسا قرار دارد.
پایتخت امپراطوری شاه عباس اول که در کناره حاصلخیز رودخانه واقع شده و در قرن شانزدهم میلادی همه جهانیان آنرا به عنوان «اصفهان نصف جهان» میشناختهاند. از جمله زیبائیهای این شهر مساجد و قصرهای باشکوه، دومین میدان بزرگ جهان (که بعنوان میدان بازی چوگان استفاده میشدهاست)، باغها، فوارهها و پلهای باستانی (شامل سی و سه پل که در سال ۱۶۰۲ میلادی ساختهشده) است. این شهر که از سوی یونسکو (مؤسسه عملی، فرهنگی و آموزشی سازمان ملل متحد) بعنوان بخشی از میراث فرهنگی جهان ثبت شدهاست در فاصله چند کیلومتری یکی از تأسیسات هستهای قرار دارد.
نطنز بخاطر مساجد و مقبرههای قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی در جهان معروف است، و نمونههائی از کاشیکاریهای اصیل آن را در موزههای جهان میتوان یافت. ساختمانهای خشت و گلی در این شهر خیلی نزدیک به مرکز غنی سازی اورانیوم نطنز قرار دارند.
این مقبره به شکل یک ساختمانی پلهای است که تا کنون از گزند بسیاری از حوادث در امان ماندهاست. بنا بر نوشته مورخ یونانی آریان (Arrian) پیکر کوروش در کفنی از طلا پیچیدهشده و در بر روز سنگ مزار او نوشته شده: «ای میرایان! من کوروش هستم، پسر کمبوجیه، کسی که امپراطوری ایران را برپا داشت، و پادشاه آسیا بود. بر مقبره من کینه مورزید». این مقبره در پاسارگاد در نزدیکی پارسه (تخت جمشید) قرار دارد. دستبند زیر در آن محل یافت شده است
[متن موجود روی وبسایت اینجا تمام میشود. فخرالدین].
برچسبها: تاریخ, میراث فرهنگی