/* فخرالدین ‌بلاگ: ژوئن 2004 */
فخرالدین ‌بلاگ
بیشتر مطالب این بلاگ درباره تاریخ، میراث فرهنگی، زبان، هنر و فرهنگ ایران است. توجه کنید که تا قبل از سال ۱۳۱۳ نام بین‌المللی کشور ایران Persia بود و کلمه ایران در زبانهای دیگر بکار نمی‌رفت. با ذکر این نکته مشخص می‌شود که کلمه Persian نشان‌دهنده ملیت ایرانی است و نه قومیت پارس (فارس). معادل انگلیسی قومیت پارس، Pars یا Fars است. در ترجمه پارسی به انگلیسی، ایران Persia، ایرانی Persian، و زبان پارسی Persian language ترجمه می‌شود. برای اطلاعات بیشتر مطالب این بلاگ به هر دو زبان را بخوانید.

چهارشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۳
  چتر و گربه و دیوار باریک
خیلی وقت بود که وبگردی نکرده بودم (خودمونیم «وبگردی» هم کلمه قشنگیه!! کاملاً نشون میده که داشتی چکار میکردی. حس «گشتن» روی «وب» رو داره د ر حالی که یه جوری به «ولگردی» نزدیکتره. میشه گفت:‌ وبگردی یعنی همون ولگردی روی وب). از موضوع دور نیفتیم، به هر حال وبگردی امروز من به سایت آقای رضا قاسمی منتهی شد. تا حالا نه اسم رضا قاسمی رو شنیده بودم نه اسم سایت «دوات» رو. اگر شما اینها رو میدونستین شاید به من بخندید که «بابا،‌ خیلی از قافله عقبی!» ولی باشه به هر حال شناختن از یک جائی شروع میشه و برای من از امروز شروع شد، با خوندن مقاله «چتر و گربه و دیوار باریک». به نظر من که خیلی قشنگه. شما هم بخونین و نظرتون رو بگین. فکر کنم بقیه داستانهای آقای قاسمی رو کم کم بخونم. روی سایت دوات، به غیر از مطالب خود آقای قاسمی، بایگانی خیلی جالبی از داستانهای ایرانی هست که دیدنیه. هر وقت داستان قشنگی خوندم حتماً خبرتون میکنم.

برچسب‌ها:

 
  بمباران گوگلی
این متن رو در وبلاگ «شب بود، ماه پشت ابر بود» خوندم. به نظرم خیلی جالب اومد. خوبه شما هم بخونید:

بمباران گوگل: اکشن!

همانطوری که حتما می‌دانید اگر تعداد خیلی زیادی از سایتهای اینترنتی با استفاده از یک کلمه یا عبارت مشابه، به یک صفحه اینترنتی مشخص لینک بدهند، اولین پاسخ گوگل به جستجوی آن کلمه، لینک آن صفحه ء خاص خواهد بود. (مثلا اگر نام حسین درخشان را در گوگل سرچ کنید، لینک وبلاگش بالای همه لینکها ظاهر خواهد شد و دلیلش این است که تعداد بیشماری از وبلاگها، سایتهای اینترنتی و خبری به وبلاگ او با ذکر نامش لینک داده‌اند). بلاگرهای آمریکایی با استفاده از این سیستم و در یک اقدام هماهنگ و موفقیت آمیز، بیوگرافی جرج دابلیو بوش را به عبارت "miserable failure"پیوند دادند. به این ترتیب اگر در گوگل عبارت "miserable failure" را جستجو کنید، اولین پاسخ گوگل، بیوگرافی آقای جرج دابلیو بوش خواهد بود.اینجا:miserable failure

بلاگرهای هلندی هم در اعتراض به نخست وزیر جواد هلند -یان پیتر بالکننده- دست به اقدام مشابهی زدند. آنها عبارت هلندی 'raar kapsel' (مدل موی عجیب یا همان جواد خودمان) را به صفحه بیوگرافی جناب نخست وزیر لینک کردند. به این ترتیب کسی که به زبان هلندی در گوگل به دنبال مدل موی عجیب و غریب بگردد موتور جستجوی گوگل، لینک به زندگینامه و عکس حضرت نخست وزیر هلند را اول از همه نشانش خواهد داد. اینجا: raar kapsel این کار که بارها در اینترنت انجام شده، بمباران گوگلی نام دارد.

البته گفتن این نکته هم لازم است که این بمب‌های گوگلی همیشگی نیستند و اگر بعد از مدتی کسی روی آن پیوند (لینک)ها کلیک نکند رتبه صفحه مورد نظر در گوگل کاهش پیدا کرده و دیگر اول از همه نشان داده نخواهد شد. به همین دلیل است که اگر شما به پیوندهای نوشته شده در بالا مراجعه کنید صفحه‌های بیوگرافی بوش یا بالکننده را دیگر در رتبه اول نخواهید دید ولی در روز نوشته شدن این مطلب آن صفحه‌ها رتبه اول را داشتند. (به روز رسانی فخرالدین‌بلاگ ۱۷ شهریور ۱۳۸۶)

برچسب‌ها:

 
سه‌شنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۳
  دو کلمه از پرفسور
امروز پای سخنرانی پرفسور هانس خالیارد بودم. طرف صحبتش محققین جوان بود از کشورهای مختلف و موضوع بحث اینکه چه چشم اندازی از نظر گسترش تحقیقات در پیش روی ماست. چند تا حرفهای قشنگی که زد رو سعی میکنم اینجا بازگو کنم:
یکی از صحبتهاش این بود که کشورهای غربی دنیا رو بر حسب دید خودشون تقسیم میکنند. مثلا سازمان ملل کشوها رو به «توسعه یافته» و «در حال توسعه» تقسیم میکنه (از این جهت از سازمان ملل حرف میزد چونکه خودش عضو یکی از کمیته‌های سازمان ملل هست). یا حتی برای اینکه به کسی بر نخوره گاهی از عناوین کشورهای «خیلی توسعه یافته» و «کم توسعه یافته» استفاده میکنند! در صورتیکه در بسیاری از کشورهای «کم توسعه یافته» هم مراکز علمی خیلی پیشرفته ای وجود داره و کارهای خیلی جالبی انجام میشه. حرف اصلیش این بود که اگر فکر میکنید کار مفیدی میشه انجام داد، لازم نیست منتظر درست شدن همه چیزهای دیگه بمونید تا بعد اون کار اصلی رو انجام بدید. به عبارت دیگه لازم نیست منتظر پیشرفته شدن مملکت بمونید تا بعد کار علمی خوب انجام بدید. بالاخره تغییر و تحولی که به پیشرفت منتهی میشه باید از یک جائی شروع بشه دیگه. اگر هر کسی منتظر یک نفر دیگه بمونه تا تغییر رو شروع کنه، مطمئناً پیشرفتی انجام نمیگیره. من به کشور خودمون فکر میکردم. خیلی وقتها، وقتی که صحبت از یک کار مفید میشه، بعضیها میگن: «ای بابا،‌ کدوم کار ما درسته که حالا بخوایم این یکی رو درست کنیم». به نظر من پرفسور خالیارد حرف خوبی میزد از این نظر که کافیه به کاری که میکنید اعتقاد داشته باشید. و اگر داشتید دیگه به حرف این و اون که میگن «بابا ول کن این کارها فایده نداره، کار از ریشه خرابه و...» توجه نکنید. ما الحمدلله ضرب المثل های خیلی قشنگی در زبان فارسی داریم که تمام این حرف ها رو در یک جمله خلاصه میکنه. مثلا اینکه «در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نمیشه بست» یا همون داستان ملا نصرالدین و خرش که هر طوری که سوار میشد مردم ایراد میگرفتند، آخرش به پسرش گفت «باباجان، اگه بخواهی به حرف این مردم گوش بدی هیچوقت به مقصد نمیرسی. کاری رو که میدونی درسته انجام بده».

نکته: البته ناگفته نمونه که خیلی ها این همت رو کردن و میکنن ولی در اکثر مواقع بعد از یک مدتی مأیوس و ناامید میشن چونکه میبینن خودشون دست تنها هستن و به تنهائی تغییر مهمی نمیتونن انجام بدن یا اینکه از چپ و راست به مشکل برخورد میکنن. یعنی در واقع دیگران در راهشون سنگ اندازی میکنن. یادمون باشه که یه ضرب المثل قشنگ فارسی هم هست که میگه: «یه دست صدا نداره!» و یا مثلا «با یک گل بهار نمیشه». ولی یادمون هم باشه که هر بهاری بالاخره از یک گل شروع میشه و گلها برای باز شدن منتظر همدیگه نمیمونن.

برچسب‌ها:

 
دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۳
  قلیان بدتر است یا هروئین؟
یه خبر جالب: مصرف قلیان در اماکن عمومی ایران ممنوع شد! شخصا فکر میکنم که این کار خیلی کار بیهوده ای باشه. آخه وقتی که مصرف مواد مخدر در ایران بیداد میکنه، قلیان کشیدن ممنوعیت داره؟؟ به قول سریال «آقا مجید» میگفت:‌ «آخه ۱۴ هم تشویق داره؟»، حالا نقل کار اینهاست؛ «آخه قلیان هم ممنوعیت داره؟» ...
چند روز پیش تلوزیون بی‌بی‌سی یک برنامه گزارشی از ایران پخش کرد که خیلی به نظر من جالب اومد. البته من از اواسط برنامه تماشا کردم. گزارش به صورت یک داستان مستند بود از یک مرد چهل و چند ساله که به خاطر مصرف مواد مخدر ایدز گرفته بود و حالا به کمک دکترش اعتیادش رو ترک کرده بود و سعی میکرد که یک زندگی بهتر داشته باشه. من از اونجا دیدم که دنبال یک همسر میگشت. دختری رو پیدا کردن که اهل کرمانشاه بود، بیست و چند ساله، ایدز داشت به خاطر شوهر معتادش که اون هم به خاطر ایدز مرده بود. با هم صحبت کردند (که خیلی قشنگ توی فیلم به صورت غیر مستقیم مسائل مربوط به خواستگاری و این حرفها رو نشون میداد) ولی از همدیگه خوششون نیومد. بیشتر به خاطر تفاوت زیاد سنی. بعدا توی یکی از جلسات آموزشی، مرده با یک زن سی و چند ساله آشنا شد که البته ایدز نداشت. خلاصه براش خیلی سخت بود که به دوست جدیدش بگه که ایدز داره. بعدا که باهاشون مصاحبه کرده بودن، زنه میگفت که وقتی مرده گفته که میخوام یک مسئله ای رو در مورد خودم بهت بگم، زنه فکر کرده که حتما طرف زن و بچه داره!‍! در همین حال توضیح میداد که ارتباط این زن و مرد به این شکل میتونه مشکل ساز باشه چونکه اینها هنوز با هم ازدواج نکرده اند. خیلی قشنگ طرز فکر، فرهنگ و آداب و رسوم رو توی فیلم نشون میداد و چون به طور غیر مستقیم همه را عنوان میکرد خیلی به دل میشست. خلاصه تصمیم گرفتن که عقد موقت بخونن. باز خیلی مختصر توضیح میداد که جریان عقد موقت چی هست و چطوری انجام میشه.
خلاصه، عقد کردن و با هم زندگی میکردند. هر از گاهی هر دو میرفتند پیش دکترشون. دکتر از زن پرسید:‌ رابطه سکسیتون چطوره؟ زن گفت: خیلی خوبه. دکتر گفت: ارضاء میشی؟ زن گفت:‌ بله، برای من خیلی خوبه. ولی با اینکه کاندوم استفاده میکنه ولی من حس میکنم که هنوز میترسه و نمیتونه راحت سکس داشته باشه. دکتر توضیح داد که البته شما باید بدونین که حتی با وجود استفاده از کاندوم، خطر گرفتن ایدز کاملا منتفی نیست. زن گفت: میدونم ولی من اون موقعی که تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم این خطر رو قبول کردم. خلاصه فیلم با جشن تولد سه سالگی مرده (سه سال بود که اعتیادش رو ترک کرده بود) تموم شد.
در حین فیلم، وقتی که درباره شیوع ایدز در ایران صحبت میکرد یک گزارش خیلی مستند از یک معتاد در حین تزریق مواد تهیه کرده بود. ازش میپرسید که آیا از سرنگی که تو استفاده میکنی، کس دیگه‌ای هم استفاده میکنه؟ میگفت: گاهی وقتها. پرسید:‌میدونی ایدز چیه؟‌ گفت: مرض خطرناکیه ولی درست نمیدونم چیه. پرسید: میدونی که اگه از سرنگ دیگران استفاده کنی ممکنه ایدز بگیری؟ گفت: وقتی که احتیاج دارم دیگه فکر این چیزها رو نمیکنم. پرسید: چرا مواد استفاده میکنی؟ گفت: برای اینکه مشکلاتم رو فراموش کنم و بشم یه آدم معمولی. پرسید: استفاده میکنی که بشی یه آدم معمولی یا اینکه استفاده میکنی تا کیف کنی؟ گفت: نه! برای اینکه بشم یه آدم معمولی. توی فیلم تصویرهائی از معتادهای خوابیده در پارکهای تهران رو هم نشون میداد.

حالا دوباره خبر بالا رو بخونید: .............. مصرف قلیان در اماکن عمومی ایران ممنوع شد.............

البته به نظر میاد که قلیان رو ممنوع کرده‌اند به خاطر اینکه دخترها و پسرهای مجرد به بهانه قلیان کشیدن با همدیگه خوش و بش نکنند. من فکر میکنم که با این کار مشکل فرهنگی ما بهتر که نمیشه، صد پله هم بدتر میشه. اگر میشد این فیلم مستند در مورد مواد مخدر و ایدز در ایران یا گزارشهائی شبیه به این رو در خود ایران نمایش داد،‌ نفعش برای مملکت از صد بار ممنوع کردن قلیان و امثالهم بیشتر بود.

برچسب‌ها:

 
  مطالعه: راه پیشرفت
این مسئله‌ای که توی پست قبلی بهش اشاره کردم (منظورم آگاهی نداشتن به اطلاعات مربوط به کشورمون ایران) فقط محدود به بناهای تاریخی یا جغرافی نمیشه. برای مثال خیلیها (که خود من هم جزوشون هستم!) راجع به اشخاص معروف ایرانی نقطه نظراتی داریم. خوب یا بد، درست یا غلط مهم نیست. مهم اینه که آیا تا چه حد این برداشت های ما بر اساس مطالعه بنا شده و تا چه حد فقط بر اساس حرفهائیه که از اینطرف و اونطرف شنیدیم و اصلاً معلوم نیست پایه و اساسی داشته باشن. برای نمونه تا چه حد نقطه نظرات ما درباره دکتر محمد مصدق، دکتر علی شریعتی، محمد رضا شاه پهلوی، امام خمینی، مهندس مهدی بازرگان، آیت‌الله سید محمود طالقانی، آیت‌الله مرتضی مطهری، دکتر ابوالحسن بنی‌صدر، آیت‌الله دکتر محمد حسین بهشتی، دکتر مصطفی چمران و خیلی های دیگه بر اساس مطالعه بنا شده؟
ممکنه بعضیها فکر کنند که بعضی از این مسائل سیاسیه و بهتره که در موردش حرف نزنیم. به نظر من بهتره اسمش رو بگذاریم «تاریخ معاصر». همونطور که میشه در مورد نادر شاه افشار حرف زد و در موردش بررسی کرد، میشه که تاریخ معاصر رو هم بررسی کرد.
اجازه بدین یه جور دیگه مسئله رو مطرح کنم. اگر هر کدوم از ما از خودمون شروع کنیم و یاد بگیریم که اطلاعاتمون بر اساس مطالعه باشه نه بر اساس «باد هوا!»، اگر یاد بگیریم که به جای فحش دادن به کسانی که در تاریخ ایران (چه قدیم و چه معاصر) نقش بازی کردن، ازشون درس بگیریم و اشتباهاتشون رو تکرار نکنیم، اونوقت بهتر میتونیم به ایرانی بودن خودمون افتخار کنیم.

البته این نکته را هم اضافه کنم که موقع مطالعه لازمه مطالبی رو که میخونیم، به خوبی تحلیل کنیم. برای مثال این مقاله به نام «تاریخ ایران یا تاریخ طبری»‌ رو بخونید. تحلیل به هیچ وجه معنای بی احترامی به نظر دیگران، سانسور و یا تلاش برای ثابت کردن اینکه «من درست میگم و تو غلط میگی» نیست. هر کس حق داره از اطلاعاتی که داره تحلیل خودش رو داشته باشه. اگر در مورد یک موضوع دید مثبت یا منفی داریم، هر دو مورد احترام هست. به نظر من مهم اینه که تحلیل و برداشت ما بر اساس مطالعه باشه. اگر یاد بگیریم که این کار رو بکنیم،‌ به خودمون اجازه نخواهیم داد که در مورد یک موضوع همیشه و تا ابد برداشت یکسانی داشته باشیم. برداشت و نظر ما بر اساس دانش ما خواهد بود و صد البته وقتی دانش ما هر روز نسبت به روز پیش افزایش داشته باشه، طرز فکر ما هم میتونه هر روز نسبت به روز پیش متحوّل (و حتی گاهی متغیّر) باشه.

برچسب‌ها: ,

 
یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۳
  ارگ علیشاه
اگر کسی از یکی از ما ها بپرسه که ۲ دقیقه در مورد ارگ علیشاه حرف بزن، آیا میتونیم؟ اصلا میدونیم کجاست؟‌ چند سال قدمت داره؟ اصلا برای چی بوده؟ فقط وقتی که اخبار تأسف باری (۱) (۲) (۳) در موردش میشنویم گوشهامون تیز میشه!! در مورد ارگ بم هم همینطور. تا وقتی که بر اثر زلزله خراب نشده بود، کسی خیلی در موردش حرف نمیزد ولی به محض اینکه خراب شد اسمش بر سر زبونها افتاد.

این یکی از چیزهائیه که دلم میخواد ضعف خودم رو در موردش از بین ببرم. امیدوارم در آینده نزدیک فرصت کنم تا حسابی در مورد کشور خودم مطالعه کنم و چیز یاد بگیرم. نه خودم و نه دیگران از من انتظار ندارند که در مورد تانزانیا چیز زیادی بدونم (که البته دونستنش خیلی هم خوبه) ولی حداقل در مورد ایران باید به اندازه ای بدونم تا بعد بتونم افتخار کنم که ایرانی هستم.......

برچسب‌ها: ,

 
  دکتر محمد مصدق
جالبه که هر وقت من سری به اینترنت میزنم، مطلب جالبی در مورد دکتر مصدق میبینم که قبلا به چشمم نخورده بود. چند تا لینک را فعلا اینجا میگذارم تا بعد سر فرصت نظر خودم رو در موردشون بنویسم. شما هم اگر دوست داشتید نظرتون رو بنویسید.

زندگینامه دکتر مصدق از سایت فرهنگسرا
زندگینامه دکتر مصدق از سایت جبهه ملی
مصدق در تاریخ؛ مقاله ای از مسعود بهنود در سایت فارسی بی‌بی‌سی
شکست مصدق محتوم نبود؛ مقاله ای از سینا سعدی در سایت فارسی بی‌بی‌سی
لحظه به لحظه با کودتای ۲۸ مرداد؛ خلاصه اسناد سازمان سیا از زبان دکتر دانلد. ان. ویلبر
آمریکا از هواداری تا ضدیت با مصدق؛ مقاله ای از احسان نراقی در سایت فارسی بی‌بی‌سی
قصیده در ستایش دكتر محمد مصدق از اسماعیل وفا یغمایی

برچسب‌ها:

 
  کار از کجا خراب شد؟
برنارد لوئیس یک کتاب داره به اسم «کار از کجا خراب شد؟» که سعی میکنه به این سؤال جواب بده که چرا در سده اخیر منطقه خاور میانه با اینهمه مشکل روبره شده در صورتی که در هزاره قبل این منطقه از دنیا مهد علم و تجارت بوده. من نمیدونم واقعا تا چه حد میشه به این سؤال جواب داد و حتی وقتی که جوابی پیدا کردیم تا چه حد به راه حل نزدیک شدیم. ولی کلا از طرح این مسئله خوشم میاد و خیلی وقتها با دوستانم که هستم در این مورد صحبت میکنیم البته بیشتر در مورد ایران نه در مورد کل خاور میانه.
پریروز با دوستم امیر در اینباره صحبت میکردم. صحبت این بود که این مسئله خیلی پیچیده است و نمیشه در یک کلمه گفت که مشکل کجاست یا از کجا شروع شده. در اغلب اوقات هم به همون مشکل معروف «مرغ و تخم مرغ» میرسیم که مثلا نمیتونیم بگیم آیا مشکلات فرهنگی باعث مشکلات سیاسی شدن یا برعکس. ولی امیر حرف قشنگی زد. گفت که: «قسمت اعظم مشکلات از اینجا ناشی میشه که متاسفانه در فرهنگ جاری کشور، ما به همدیگه احترام نمیگذاریم!» دیدم که بد نمیگه. این احترام نگذاشتن در همه زمینه ها هست. از رانندگی گرفته تا لباس پوشیدن، راه رفتن، فکر کردن، نوشتن، قرار گذاشتن، و هر چیزی که فکرش رو بکنید.......
روز بعد یه مهمونی دعوت داشتیم و یکی از افرادی که باهاش صحبت میکردیم دو تا مطلب جالب گفت. یکی اینکه راحت طلبی اکثریت ما باعث شکست ما میشه. مثلا وقتی که دکتر مصدق در گیر و دار ملی کردن صنعت نفت بود، به واسطه سیاست های دولت انگلیس ایران تحت فشار اقتصادی قرار گرفت و (شاید) یکی از مسائلی که باعث شد مردم پشت مصدق را خالی کنند همین بود. نکته دومی که گفت این بود که ما چطور باید به این نقطات ضعف خودمون واقف بشیم. میگفت که مثلا وقتی فیلم «مارمولک» ساخته میشه، مردم خیلی استقبال میکنند و خوششون میاد ولی چه فایده. همه اون چیزهائی که توی فیلم نشون میده واضح و مبرهنه. فیلم خوب اونه که نقاط ضعف ما رو نشونمون بده که وقتی شب رفتیم خونه فکرمون به کار بیفته که «راستی! اینجوریه!!! چکار کنیم؟؟» و وقتی که شروع به فکر کردن کردیم راه حل هم کم کم پیدا میشه.
این حرف را بابای من هم همیشه میزنند. مثلا توی روضه ها چه فایده که همیشه بگیم به‌به و چه‌چه چه مردم خوبی داریم، چه مملکت خوبی داریم. باید بگیم کجاها خرابه تا بهش فکر کنیم و کم کم درستش کنیم.......

برچسب‌ها: ,

 
جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۳
  یاهو یا جی‌میل؟
از وقتی که جی‌میل سرویس خارق العاده خودش رو ارائه کرد معلوم بود که دیگران نمیتونن ساکت بشینن و ببینن که کار و کاسبیشون کساد میشه!! همین چند روز پیش یاهو ظرفیتش رو به ۱۰۰ مگابایت افزایش د اد! درسته که هنوز جی‌میل ۱۰ برابر از این مقدار بیشتره ولی خوب از حق نباید گذشت که ۱۰۰ مگا بایت هم کم نیست. خدا رو چه دیدی، شاید همین امروز فردا هات‌میل هم ظرفیتش رو زیاد کنه....

برچسب‌ها:

 
سه‌شنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۳
  عبور زهره
امروز خیلی حالم گرفته شده از اینکه نتونستم عبور سیاره زهره از جلوی خورشید را ببینم. البته تقصیر خودم شد! از چند روز پیش میدونستم که امروزه ولی فکر کردم که بعد از ظهر باشه. نمیدونم از کجا همچین فکری کرده بودم! اینترنت را هم خوب چک نکردم. یعنی چک کردم ولی اون سایتی که دیدم اطلاعات درباره ساعت عبور زهره را نداشت. امروز ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر یکهو به یادم اومد که خورشید را نگاه کنم ولی کار از کار گذشته بود. بعد که خوب خوب اینترنت را دوباره چک کردم دیدم که ساعت عبور از صبح زود شروع شده و تا اوائل بعد از ظهر بوده که من از دستش دادم!!! خلاصه که کلی از دست خودم عصبانی هستم......

برچسب‌ها:

 
چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۳
  کنسرت کریس دی برگ ۳

دیروز رفته بودم آنت‌ورپ (بلژیک) برای کنسرت کریس دی برگ. خیلی خیلی جای شما خالی بود. همونطور که حدس میزدم خودش بود و خودش، باضافه گیتارش و یک پیانو. کنسرت با آهنگ «وقتی زمستان میاد» شروع شد که فقط موزیکه و آخرش کریس یک جمله میخونه. بعد پرده کنار رفت و کریس با گیتارش اومد روی سن و آهنگ «راه آزادی» رو خوند. بعد از اون کلی آهنگ های دیگه هم خوند از قدیم و جدید. گاهی با گیتار و گاهی با پیانو.
این رو هم بگم که کریس آدم خوش طبع و بزله گوئیه. مثلا وسط کنسرت گفت که «من یک آرزو دارم و اون اینکه مثل بریتنی اسپرز باشم!!! دلم میخواد که یکی از اون میکروفون های بی سیم داشته باشم که بتونم برم وسط جمعیت و آواز بخونم!» بلافاصله یک میکروفون بی سیم بهش دادن و اون هم از سن اومد پائین و میون جمعیت خوند. خیلی خیلی با حال بود..
در آخرآهنگ «به قایقران پول نده» رو خوند که همه کلی کیف کرده بودن. بعدش بلافاصله گیتارش رو گذاشت، خداحافظی کرد و رفت!! مردم دیگه نمیدونی چکار میکردن.. همه از جاشون بلند شده بودن و دست میزدن. نه یک دقیقه، دو دقیقه،‌ شاید بیشتر از پنج دقیقه دست زدن تا اینکه دوباره اومد روی سن. آهنگ «بر بلندای احساس»‌ رو خوند و دوباره میخواست خداحافظی کنه که مردم دوباره امونش ندادن. خلاصه در آخر آهنگ «برفهای نیویورک» رو خوند که بالاخره مردم رو آروم کرد. خداحافظی کرد و رفت. شب خیلی خوبی بود.............

برچسب‌ها:

 
میدان نقش‌جهان، اصفهان


View Album
Get your own
زبان‌های فخرالدین‌بلاگ

Looking for the English page?


خانواده فخرالدین‌بلاگ

  • صفحه اصلی Fakhredin.com
  • صفحه اصلی FakhredinBlog

  • پارسی‌نویس فخرالدین‌بلاگ

    حتی اگر زبان پارسی روی رایانه شما نصب نشده، می‌توانید در مستطیل زیر پارسی بنویسید.

    تغییر صفحه کلید پارسی / انگلیسی یا Ctrl+Alt

    حق نگارش از پویا کریمیان


    نمایشگر سریع پیوندها


    شمارشگر فخرالدین‌بلاگ


    جدیدترین مطالب

    كودتاى ٢٨ مرداد
    سیاوش کسرایی، خاموش اما نه فراموش
    استیو! دوستت داریم، هنوز
    گلشیفته در کنار لئوناردو و راسل!
    Blogger به زبان پارسی
    نمایشگر سریع پیوندها Snap Shots
    خانه جدید فخرالدین‌بلاگ!
    نسخه جدید برنامه گوگل زمین: گوگل آسمان!
    سال نو شمسی، سال ۱۳۸۶ مبارک
    ایران. سی قرن هنر و فرهنگ

    آرشیو فخرالدین‌بلاگ

    مارس 2004 / آوریل 2004 / مهٔ 2004 / ژوئن 2004 / ژوئیهٔ 2004 / اوت 2004 / سپتامبر 2004 / اکتبر 2004 / نوامبر 2004 / دسامبر 2004 / ژانویهٔ 2005 / فوریهٔ 2005 / مارس 2005 / آوریل 2005 / مهٔ 2005 / ژوئن 2005 / ژوئیهٔ 2005 / دسامبر 2005 / ژوئیهٔ 2006 / اوت 2006 / سپتامبر 2006 / اکتبر 2006 / دسامبر 2006 / ژانویهٔ 2007 / فوریهٔ 2007 / مارس 2007 / اوت 2007 / سپتامبر 2007 / ژانویهٔ 2008 / اوت 2008 / اکتبر 2011 / فوریهٔ 2012 / آوریل 2012 /

    موضوع‌های فخرالدین‌بلاگ

  • اجتماعی
  • تاریخ
  • رایانه
  • زبان پارسی
  • ستاره‌شناسی
  • طبیعت
  • گردشگری
  • میراث فرهنگی
  • همگانی
  • هنر

  • وبگردی‌های فخرالدین‌بلاگ

  • از نگاه تصویر: کویر ایران از نگاه کایت
  • از نگاه تصویر: هندوستان از نگاه کایت
  • گالری عکس فخرالدین
  • گالری لایدزمان
  • از نگاه تصویر: در زیر خلیج فارس
  • داستان خاک: سرزمین فلسطین به روایت نقشهها
  • رابطه طرح و نقش عنبیه چشم و خصوصیات روانی
  • اسکار ۲۰۰۷
  • بزرگداشت محمود ذوالفنون در کاليفرنيا
  • از نگاه تصوير: کوسه ما قبل تاريخ در سواحل ژاپن
  • روزنامه گاردين: آينده رييس جمهوری در ابهام
  • هفتادودومين زادروز فروغ فرخزاد در گورستان ظهيرالدوله
  • ميان ماه من تا ماه گردون؛ مقايسه تورليدرهاي ايران و تركيه
  • آلودگی هوای تهران هزاران قربانی می گيرد
  • ششمين دوره اهدای جوايز ادبی هوشنگ گلشيری
  • ۲۰۰۶ اسکار
  • نقاشی های سه بعدی بر کف پياده روها
  • جوليان بيور: پيکاسوی پياده رو
  • از نگاه تصوير: جنين حيوانات در داخل رحم مادر
  • روزنامه گاردين: بازيگر ايرانی درگير در ماجرای فيلم پورنو
  • کاسنی ايرانی: شناسايی گونه های جديد
  • آثار چارلز داروين به اينترنت پيوست
  • رادیو کالج پارک: پادکست هفتگی از دانشگاه مریلند
  • از نگاه تصویر: احمد شاه مسعود
  • سیاستمداران دروغگویان ماهری نیستند
  • از نگاه تصوير: آندره آغاسی
  • از نگاه تصوير: استيو اروين
  • خطای محاسبه زاویه در مسئله مدرسه چهارباغ
  • جهت قبله در مدرسه چهارباغ
  • تخت جمشید را نابود کنید
  • کاساندرا

  • وبسایت‌های جالب به زبان پارسی

  • سایت اصفهان
  • نگاهی به ایران - شامل عکس
  • رویدادهای تاریخی ایران در امروز
  • پارسی سخن بگوییم
  • ایران ترانه: موسیقی برای همه سلیقه‌ ها
  • گلهای رنگارنگ
  • اشعار معاصر پارسی
  • سهراب سپهری
  • آواز پر چلچله ها - نقد اشعار سهراب سپهری
  • کفشهایم کو - نقد اشعار سهراب سپهری
  • اشعار کهن پارسی
  • مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  • خانه هنرمندان ایران
  • مجله بخارا
  • ترجمه پارسی مدارک سازمان سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد
  • ویکی پدیا پارسی - دانشنامه آزاد
  • خبرگزاری میراث فرهنگی
  • شرکت پارسی وب شریف
  • شبکه فیزیک هوپا

  • وبسایت‌های جالب به زبان انگلیسی

  • Anglia سایت اصفهان
  • نقاشی هائی از ایران قدیم - نگارخانه آثار
  • عکسهائی از اصفهان
  • عکسهای بیشتری از اصفهان، ایران و جهان
  • مجموعه پیوندهایی به تاریخ ایران
  • پروژه کتیبه‌های هخامنشی
  • پادشاهان ایرانی در تورات
  • کتاب مقدس
  • فشرده تاریخ ایران
  • LIVIUS مقالات تاریخ باستان
  • کانون پژوهشهای ایران باستان
  • اطلاعات عمومی درباره ایران
  • ایرانیان مشهور
  • ... و یک لیست دیگر با عکس
  • مدارک سازمان سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد
  • ویکی پدیا - دانشنامه آزاد
  • دانشنامه ایرانیکا
  • مؤسسه ایرانگردی و جهانگردی
  • لیست میراث فرهنگی یونسکو
  • شرکت پارسی وب شریف
  • پاندورا: رادیوی اینترنتی
  • مسابقات آواز اروپا ۲۰۰۵
  • آثار کامل چارلز داروين

  • Powered by Blogger

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]