بیشتر مطالب این بلاگ درباره تاریخ، میراث فرهنگی، زبان، هنر و فرهنگ ایران است. توجه کنید که تا قبل از سال ۱۳۱۳ نام بینالمللی کشور ایران Persia بود و کلمه ایران در زبانهای دیگر بکار نمیرفت. با ذکر این نکته مشخص میشود که کلمه Persian نشاندهنده ملیت ایرانی است و نه قومیت پارس (فارس). معادل انگلیسی قومیت پارس، Pars یا Fars است. در ترجمه پارسی به انگلیسی، ایران Persia، ایرانی Persian، و زبان پارسی Persian language ترجمه میشود. برای اطلاعات بیشتر مطالب این بلاگ به هر دو زبان را بخوانید.
تا نجات فرهنگ، راه درازیست!
در ادامه مطلب قبلی درباره میراث فرهنگی و فرهنگ نگهداری از آن، تصمیم گرفتم نمونههائی از رفتار اجتماعی خودمان را اینجا بنویسم تا شاید از آنها درس بگیریم. اینها هم شامل مطالب منفی و هم مطالب مثبت است، چه در سطح اجتماعی و چه سازمانی (دولتی).
دشت لالههای واژگون، واژگون شد: باید یاد بگیریم که طبیعت ایران جزئی از وجود ماست. با نابود کردن آن خودمان را نابود میکنیم. به قول سهراب:
چیزهائی هست که نمیدانم
میدانم، سبزهای را بکنم، خواهم مردخارجیها با حجاب كنار میآیند: شاید این مطلب صحیح باشد، ولی به هرحال این محدودیتها در رشد نکردن صنعت توریسم بی تأثیر هم نیست. البته همانطور که در مطلب قبلی هم نوشتم مشکلات فقط محدودیتهائی مثل حجاب نیست.
فرش ایران و روشهای ملانصرالدینی: به نظر من اگر ما در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم، در صنعت نیست، در هنر است. خارجیها اگر هیچ چیزی از ایران ندانند، ولی اسم Persian Carpet را شنیدهاند. با ضعیف شدن این صنعت هیچکس غیر از خود ما ضرر نمیکند. ممکن است افرادی به فکر سود مقطعی خودشان باشند ولی این سود هرچقدر هم باشد به ضرر دراز مدت آن نمیارزد.
میراث فرهنگی ایران و تهدید عوامل انسانی و طبیعی بر آن: این تمام حرف من است. عده کمی هستند که برای حفظ میراث فرهنگی دل میسوزانند ولی این یک فرهنگ کلی در تمام جامعه نیست و متأسفانه در لیست برنامههای دولتمردان هم نیست.
نخستین بزرگداشت حکیم عمر خیام در دوران جمهوری اسلامی: باید بیشتر و بیشتر از این اتفاقات در جامعه باشد تا به تدریج افراد بیشتر و بیشتری به اهمیت موضوع واقف شوند. مقاله «
خیام، شالوده شکنی در گذر زمان» را هم بخوانید.
در زادروز دکتر مصدق: به بهانه مراسم بزرگداشت
دکتر مصدق در احمدآباد،
مسعود بهنود مقالهای نوشته که به قول خودش: « ....از بزرگداشت مصدق نمی نویسم که نوشته ام بارها و نوشته خواهد شد به روزگاران هزاران. گذرم این بار به بناها و جاهاست....».
شهرزاد قصه گو را فراموش نکن: به امید روزی که ادبیات و هنر امروزی ما را دیگران هم بشناسند. منظورم جامعه اروپائی/آمریکائی است. باور کنید هیچ کم نداریم! فکر نکنید دروغ میگویم. البته چیزهائی که باید اصلاح شود، تغییر کند، یا بهتر شود آنقدر زیاد هستند که شاید تا قرن آینده هم به وضع مطلوب نرسیم، ولی این دلیل نمیشود که چیزهای ارزشمندی که داریم را قدر نشناسیم. تکراری است ولی بگذارید دوباره بگویم که تا وقتی خودمان قدر خودمان را ندانیم، کس دیگری قدر ما را نمیداند. باید خانه را برای دل خودمان تمیز کنیم نه برای مهمان...
میراث فرهنگی در سالی که گذشت: این هم یک جمعبندی از اتفاقات مهم درباره میراث فرهنگی در سال ۱۳۸۳. در ضمن، این مطالب هم هست:
کشف یک شهر باستانی در استان بوشهریافته های هشتمین دوره کاوش 'شهر سوخته'برچسبها: گردشگری, میراث فرهنگی